نامه‌ها

نامه‌یِ ما پاره کردَن داشت گَر خواندَن نَداشت

نامه‌ها

نامه‌یِ ما پاره کردَن داشت گَر خواندَن نَداشت

از میان نامه‌ها

میلنا، چطور است که تو هنوز از من نترسیده ای یا از من نرمیده ای یا احساسی از این قبیل پیدا نکرده ای؟ ژرفای جدیت و توان تو تا کجاها می رسد؟
من برای تو یا هر کس دیگر نمی توانم توضیح دهم که در درونم چه می گذرد. چطور می توانم آن را برای دیگری روشن سازم در حالی که نمی توانم آن را برای خودم روشن کنم. اما مطلب اصلی این نیست. اصل مطلب واضح است: امکان یک زندگی انسانی در پیرامون من وجود ندارد. تو این را می بینی اما نمی خواهی باور کنی. اگر به طرف من بیایی یکسره در مُغاک فرو می لغزی. آیا از این آگاهی داری؟ عشق در نظر من آن است که تو خنجری هستی که من در درون خویش می چرخانم.

از نامه‌ی کافکا به ملینا ، معشوقه‌اش

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
۲۸ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۲۸

مختارنامه !

 1 : بای بسم‌الله :

 مختار :

امروز می خواهم به مصاف تزویر بروم که بدترین آفت دین است
تزویر با لباس تقوا و دیانت به میدان می آید
تزویر سکه ای دو روست که بر یک رویش نام خدا و بر روی دیگرش نقش ابلیس است
عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش
و چه خون دل ها خورد علی از دست این جماعت سر به سجود آیه خوان و به ظاهر متدین
یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا
تزویر به شما امان می دهد تا مقاومتتان را بشکند
پس، از غلبه شک نکنید گردنتان را خواهد شکست
وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ"

... ... ... ... ... ... ...

رفاعة : قرار ما این نبود ابو اسحاق

مختار : قرار ما چه بود؟

رفاعة : تو شعائر قیام را فدای مصلحت اندیشی های سیاسی کردی! ظاهرا شیرینی حکومت به کام جنابتان مزه کرده جماعتی که حکم به  زندانی کردنشان دادی همه تن سوختگان و دل سوختگانی هستند که به جرم ارادت به علی یک جای سالم در بدنشان نمی بینی. آنها سگ و سگ توله‌ای را کشتند که گیرم در خون حسین دخالتی نداشته اما کم هم ظلم نکردند به مریدان علی. چطور شده ابواسحاق از اجرای عدالت این همه پریشان شدند؟!

مختار : قرار باشد هرکس با فتوای خود شمشیر بکشد و اجرای عدالت بکند سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. این چه منطقی است که شما دارید؟

رفاعة : این شمایید که با منطقتان نمک به زخم داغداران حسین می پاشید! شما به خاطر قصاص از قاتلین حسین قیام کردید. به این مردم وعده خون خواهی دادید. پس کو؟ قاتلین حسین زیر چشم و گوش ما شرابشان را میخورند و به ریش ما می خندند. می‌خواهیم انتقام بستانیم میگویی هر چیز به نوبه ی خود، باید با سیاست رفتار کنیم. این چه سیاستی است که می‌خواهد بر آتش خشم مقدس این مردم آب بریزد و خاموشش کند؟! می ترسید حکومتتان به خطر بیافتد؟ شما اگر به خاطر حکومت قیام کردید که مجبورید دست به عصا حرکت کنید ما چنین عذری نداریم!

مختار: بن شداد! من بنا ندارم ثمره قیام شیعه را با تندروی‌ها و ندانم کاری‌ها نابود کنم. شیعه از دست فتواهای ناسنجیده امثال شما کم غرامت نداده. هیچوقت ضرورت‌های زمانه خود را درک نکردید! اگر بگویم خون مسلم بن عقیل به گردن امثال شماست اغراق نکرده‌ام. هیچوقت، هیچوقت بر صراط عدالت حرکت نکرده‌اید. نه در عین‌الورده، نه در کربلا و نه امروز. همیشه یا افراط کرده‌اید یا تفریط. اگر خود را شیعه علی می‌دانید و اگر می‌خواهید حکومت یاران علی بعد از سی سال شکست و تلخ کامی نتیجه بدهد بروید و با خود و خدایتان خلوت کنید و در کاری که در آن جاهلید و علم ندارید دخالت نکنید و فتواهای صد من یک غاز ندهید.

2 : آهنگ‌نامه :

یه حبّه قند 

پخش آنلاین 2

3: غزل‌نامه :

صائب :

این شیشهٔ شکسته به راه کسی مباد

4 : از میان نامه‌ها :

پرویز فکر نکن که من خودم را مافوق یک بشر عادی و عاری از هر گونه عیب و نقص می دانم نه من هرگز چنین ادعایی نمی کنم ولی عقیده دارم که آنها از بشرهای عادی هم پست تر هستند . من در این خانه چیزهایی دیده ام که هنوز هم وقتی به آنها فکر می کنم دلم از خشم و کینه می لرزد پرویز من وقتی یاد کودکی خودم می افتم یاد آن موقع که هیچ کس از من مواظبت نمی کرد و من یک کودک بی خبر و ساده بیشتر نبودم دلم می خواهد همه را با چنگالهای خودم خفه کنم بی شک اگر مادر من از من مواظبت می کرد کنون این پرده ی رمز و ابهامی که در اطراف من بسته شده است از بین می رفت و من می فهمیدم همه چیز را می فهمیدم و اندکی آرام می گرفتم . 
این چیزها به من می فهماند که وقتی مادر شدم چه طور فرزندم را تربیت کنم. تو خواهی دید که من او را حتی از تو هم بیشتر دوست دارم و او از فرط خوشبختی مرا پرستش خواهد کرد و من دلم می خواست مادری داشته باشم که آغوشش پناهگاه من باشد و سعی می کنم برای فرزندم این طور باشم . در حقیقت این خانه برای من مدرسه ای ست و من در اینجا درس تربیت کودک را فرا می گیرم . 
پرویز جانم همین الان که یاد بچه افتادم اشک توی چشمم حلقه زد خدای من آن روز که من و تو بچه ای داشته باشیم و با او از صبح تا شب بازی کنیم کی می رسد ؟ حتی این خیال قلب مرا می فشارد تو نمی دانی من چه قدر دلم می خواهد یک دختر چاق و سالم داشته باشم برایش لباس بدوزم عروسک بدوزم او را به گردش ببرم ...   .

از نامه‌ی فروغ فرخزاد به پرویز شاپور 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۳/۲۸
سـ ـهیل

نظرات  (۲۲)

انتخاب خیلی  شایسته ای بود دیالوگ ها. احسنت
شنیدم یکی از سایت های خبری هم همچین متنی نوشته بود که فیلتر شد ..!
پاسخ:
ممنون :)
نمیدونم  !
من یه تیکش رو از وبلاگ آهستان برداشتم . که لینک مطلبش هم توی پیوندهای روزانه ام هست .
۲۹ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۴۱ تبسم تنهایی
سلام برادر خوبم...
روز جوان مبارک...
برایم دعا کن...
پاسخ:
سلام 
خیلی ممنون
چشم ، محتاجیم به دعا  : )
سلام
وبت خیلی خوبه
ولی عمرا تا آخرش همین جوری که الان بهش میرسی بهش برسی
در ضمن ما بیکلاسیم که در پیوند ها جایی نداریم


پاسخ:
سلام!  
نه پیش میبرمش!  ممنون 
خب تو که به روز نمی کردی اصلا ، الان لینکت میکنم ;-)
:|
:|
:|
پاسخ:
چیهههه ؟ 
قاصدان را یک قلم نومید کردن خوب نیست
نامه ما پاره کردن داشت گر خواندن نداشت  !
۳۰ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۱۴ تبسم تنهایی
سلام...
راستی من هم می خواستم بگم...قالب جدیدتون هم خیلی خوبه...

حالا که اومدم...یه مطلبم ... میگذارم ...

کجایند مردان بی ادعا....
گاهی دلم  برای شهدا خیلی...تنگ می شود...و این گاهیها...بیشتر لحظه های خوب و زیبای زندگی من است...
کجایند مردان بی ادعا...............
دعایم کنید...

پاسخ:
سلام 
ممنون .
خیلی ممنون ، با کلمات زیباتون : )

اوه..

خونه جدیدتون مبارک جناب سهیل خان ...

پاسخ:
سلام
خیلی هم ممنون ... 
men bad matlabe jadid mizari bia khabar bede.adrese webetam bezar!
ish!
پاسخ:
چشم چشم :))
مطمئنم هیچ وقت دلم نمیخواد نامه های تا این حد شخصیم بعد از مرگم پخش شه! ینی چی خب!؟ :( اصلا دلم کباب شد برای فروغ... نمیخوام من اصلا معروف نمیشم! D:
دیالوگا خوب بود
تشکرات
پاسخ:
دیگه چیزیه که پاتون نوشته شده :د 
ممنون ! چه عجب یکی به این همه زحمات من توجه کرد :))
میشه یکی از شعرات رو تو پستم بنویسم؟
پاسخ:
سلام دوست خوبم !
کدوم رو ؟
آره والا چاره چیه؟! D:

واقعا؟! ینی هیچ کس نگفت چه کار قشنگی و چقد براش زحمت کشیدی؟! البته من مثل این کارو تو وب یکی از همسایه هام دیده بودم واسه همین اینجا خیلی شگفت زده نشدم، یادمه اونجا که دیدم کلی کیفور شدم.
خلاصه من هروقت یه چیزیو نمیگم چون فکرکردم که همه گفتنش، بعدا می بینم بقیه هم نگفتن! D:
آره خلاصه خیلی خوب کاری کردی باریکلا :)
پاسخ:
واسه پست قبلی گفتن فقط ! :|
کی ؟ من ندیدما ! حتما وبلاگ من قشنگتره !
B|
لوس.خب چرا کامنتمو تایید نمیکنی.
پاسخ:
کامنتی نرسیده خب ازت .
حالا اونو که مطمئن نیستم ولی مطمئنا اعتماد به نفس شما بیشتره!!
http://booferoshandel.blogfa.com/
پاسخ:
آره خب این که کار خاصی نیست ! من قبلا هم دیده بودم !
فُرمش مهمه !
سلام سلام!
عهههههههههههههههه !!!!!!!!!!!!!!!! o.O
اینجا کجاس؟؟!!!
خیلی خووووووووووووووب شده...مرحبا !
موفق باشین..
(شکلکای اینجا کجاس من میخوام گل بذارم!! : دی)
پاسخ:
سلام !
جدن ؟ خیلی ممنون !
سلامت باشین !
شما همون بنویسیدش خوبه  ;)
این قسمت اهنگ نامه چیز خوبیست بذات !
پاسخ:
خیلی ممنون  .
همین تشویقاست که آدمو به زندگی امیدوار می کنه !
خیلى هم وبلاگ مزخرف و به درد نخوریه! گنده! جمع ش کن باااا!
پاسخ:
حسود !
۰۳ تیر ۹۲ ، ۰۹:۰۷ تبسم تنهایی
سلام برادر خوبم...

میلاد با سعادت امام زمان عج الله...حضرت مهدی علی السلام را بهتون تبریک می گم...
التماس دعا...
پاسخ:
سلام 
خیلی ممنون ، بر شما هم مبارک .
محتاجیم به دعا .
ولی کلا برات متاسفم که لیاقت نداشتی بمونی توی بلاگفا.
یادته خیلی قدیما غر زدی به بلاگفا و رفتی یه جای دیگه وبلاگ ساختی بعد از چند وقت دوباره پشیمون شدی برگشتی توی بلاگفا؟
فکر می‌کنی تاریخ تکرار نمی‌شه؟
اشتباه می‌کنی عزیزم. 
منتظر برگشتنت به بلاگفا هستیم!!
پاسخ:
آرههه :))
ولی عمرا ایندفه ! دیگه بازی تموم شد B|

با این بعد از شخصیت فروغ اشنا نشده بودم تا حالا.جالب بود.

اهنگنامه هم که بحثی توش نیست

حرف نداره!

پاسخ:
خیلی شخصیت جالبیه !
ممنون ...
۰۶ تیر ۹۲ ، ۱۶:۴۴ علیرضا ملوندی
مختار تا چند وقت دیگه میره، چنان مصعب بن زبیری سرکار بیاد که دوستان به حکومت سگ مختار راضی بشن!
دور نیست اون روز
پاسخ:
اون وقت مختار احمدی نژاده ؟ :)))
سلام از این به بعد با این اسم لینکت کنم؟نامه ها
پاسخ:
سلام .
بله ممنون ...
داستان مختار عبرت های بسیار خوبی داشت :)
پاسخ:
خیلی :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی