نامه‌ها

نامه‌یِ ما پاره کردَن داشت گَر خواندَن نَداشت

نامه‌ها

نامه‌یِ ما پاره کردَن داشت گَر خواندَن نَداشت

از میان نامه‌ها

میلنا، چطور است که تو هنوز از من نترسیده ای یا از من نرمیده ای یا احساسی از این قبیل پیدا نکرده ای؟ ژرفای جدیت و توان تو تا کجاها می رسد؟
من برای تو یا هر کس دیگر نمی توانم توضیح دهم که در درونم چه می گذرد. چطور می توانم آن را برای دیگری روشن سازم در حالی که نمی توانم آن را برای خودم روشن کنم. اما مطلب اصلی این نیست. اصل مطلب واضح است: امکان یک زندگی انسانی در پیرامون من وجود ندارد. تو این را می بینی اما نمی خواهی باور کنی. اگر به طرف من بیایی یکسره در مُغاک فرو می لغزی. آیا از این آگاهی داری؟ عشق در نظر من آن است که تو خنجری هستی که من در درون خویش می چرخانم.

از نامه‌ی کافکا به ملینا ، معشوقه‌اش

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات

از طریق فرم زیر می توانید با من تماس بگیرید.

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.